دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق
دانشكده مدیریت ، گروه مدیریت دولتی
پایان نامه برای دریافت درجه كارشناسی ارشد(M.A)
گرایش مدیریت تحول
عنوان
دلایل عدم ارتقای شغلی بانوان در پستهای اختصاصی در سازمان های دولتی شهرستان ساوه
استاد راهنما
دكتر اشرف شاه منصوری
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب
چکیده 1
فصل اول:کلیات پژوهش…. 2
1-1 مقدمه. 3
1-2 بیان مسئله. 4
1-3 ضرورت و اهمیت پژوهش… 6
1-5 فرضیه های پژوهش… 11
1-5-1 فرضیه های فرعی.. 11
1-6 اهداف پژوهش… 12
1-6-1 اهداف فرعی.. 12
1-7 تعریف متغیر ها 12
1-7-1 تعریف مفهومی.. 12
1-7-2 تعریف عملیاتی.. 14
فصل دوم: ادبیات و پیشینه پژوهش…. 15
2-1 مبانی نظری.. 16
2-2 نقش و حقوق زن در جامعه. 17
2-3 زنان در مدیریت… 17
2-4 نگرشهای در راستای عدم انتصاب زنان در پست های مدیریتی.. 18
2-5 باورهای جامعه. 20
2-6 وضعیت مدیران زن در جامعه ایران. 21
2-7 ضرورت تغییر برخی نگرشها جهت از بین بردن سقف شیشهای در ایران. 23
2-8 نگاهی به وضعیت زنان در ایران. 25
2-9 نظریه های مطرح شده در خصوص پژوهش… 37
2-10 چارچوب نظری.. 41
2-11 پیشینه پژوهش… 49
2-11-1 پیشینه داخلی پژوهش… 49
2-11-2 پژوهش های خارجی.. 51
فصل سوم: روش شناسی تحقیق.. 54
3-1 مقدمه. 55
3-2 روش تحقیق.. 57
3-3 جامعه آماری.. 57
3-4 روش تعین حجم نمونه. 57
3-5 نمونة آماری و روش نمونه گیری.. 58
3-6 ابزار تحقیق.. 59
3-6-1 پرسشنامه محقق ساخته. 59
3-6-2 نحوه محاسبه روایی و پایایی ابزار سنجش… 59
3-6-2-1 روایی.. 61
3-6-2-2 پایایی.. 61
3-7 روش تجزیه و تحلیل اطلاعات… 63
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها 64
4-1 مقدمه. 65
4-2 بخش دوم : تحلیل داده ها 66
4-2-1 بررسی آزمون نرمال بودن داده ها 66
4-2-2 آزمون فرضیه ها 67
تحلیل عاملی تاییدی.. 73
شاخص های برازش مدل. 77
4-3-3 فرضیه های فرعی.. 78
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری.. 89
5-1 خلاصه پژوهش… 90
5-2 نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها 91
5-3 بحث و نتیجهگیری.. 94
5-4 پیشنهادها 96
5-4-1پیشنهادهای حاصل از نتایج پژوهش… 96
5-4-2 به طور خلاصه از نتایج فرضیات میتوان پیشنهادات ذیل را به صورت کلی ارائه داد : 97
5-4-3 پیشنهادات برای پژوهشگران آینده 98
منابع فارسی.. 100
منابع انگلیسی.. 105
پیوست ها 108
پرسشنامه و خروجی spss. 108
خروجی spss. 111
چکیده
هدف از پژوهش حاضر شناسایی علل عدم ارتقای شغلی بانوان در پستهای اختصاصی در سازمانهای دولتی شهرستان ساوه بوده است. جامعة آماری در تحقیق حاضر شامل کلیه زنان شاغل در سازمانهای دولتی شهرستان ساوه میباشد. روش نمونه گیری به صورت تصادفی طبقهای میباشد به این صورت که به شیوه طبقهای از بین زنان شاغل در سازمانهای دولتی شهرستان که مجموع آنها 170 نفر میباشد نمونه انتخاب شد. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد افراد نمونه 102 نفر منظور شد. یه دلیل عدم تکمیل یکی از پرسشنامهها تعداد نمونه در بخش تجزیه و تحلیل دادهها 101 نفر منظور گردید . ابزار مورداستفاده شامل پرسشنامه محقق ساخته می باشد به این منظور پس از تایید روایی پرسشنامه به کمک نرمافزار spss ضریب آلفای کرنباخ محاسبه شد و نتایج نشان داد آلفای بدست آمده به اندازه کافی به یک نزدیک است، بنابراین پرسشنامه و در نتیجه دادههای حاصل از آن و تجزیه و تحلیل آنها معتبر بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شد و برای آزمون فرضیه ها از آزمون t تک متغیره و ازمون فریدمن استفاده شد و برای آزمون فرضیه اصلی از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد. در نهایت نتایج نشان داد همه عوامل منجر به خود ناتوان سازی زنان و در نتیجه منجر به ایجاد نگرش منفی نسبت به پست های مدیریتی به زنان و در نهایت منجر به شکل گیری سقف شیشه ای در سازمان های دولتی شهرستان ساوه شده است و عامل فرهنگی دارای بالاترین اثر میباشد.
کلید واژه ها: عدم ارتقای شغلی / پستهای دولتی / زنان
1-1 مقدمه
امروزه مشاركت زنان در امور اقتصادی، فراتر از تأمین نیروی كار ارزان بها یا بدون دستمزد مورد توجه كارشناسان توسعه اقتصادی قرار گرفته است. در جوامع پیشرفته صنعتی و كشورهای نوخاسته صنعتی، مشاركت زنان ـ به عنوان كارگزاران توسعه و برخوردار شوندهگان از آن ـ اصلی پذیرفته شده است. در ایران نیز، برنامهریزی برای پویایی جامعه گسترده زنان ـ كه بیش از نیمی از جمعیت كشور را تشكیل میدهند ـ امری گریزناپذیر است. عموماً آماری دقیق از سهم مشاركت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زنان ایران در دسترس نیست و وضعیت مشاركت زنان به دلایل مختلف با ابهام و پیچیده گی ویژهای همراه است. مهمترین عوامل این پیچیدهگیها، تعصبهای سنتی و قومی، گوناگونی ساختار فرهنگی و اجتماعی ایران، نبود سازوكارهایی برای در شمار آوردن كار زنان در واحدهای كوچك و سنتی است. به دلیل تعصبات سنتی و قومی، كار زنان در بخشهای مختلف اقتصادی انكار شده و پنهان مانده است (سازمان برنامه و بودجه، 1378: 155).
گوناگونی ساختارهای اجتماعی باعث شده كه كار زنان در فعالیتهایی هم چون كشاورزی و صنایع دستی و خانگی، بیشتر در قالبی غیررسمی جای گرفته و وارد آمارهای رسمی كشور نگردد. بسیاری از زنان نیز به صورت كارگران فصلی فعالیت میكنند. بدین سان، بیشتر زنان شاغل ایران در بخشهای غیررسمی اقتصاد كشور مشغول به فعالیت میباشند.در ایران، نقش زنان در فرآیند توسعه هنوز به رسمیت شناخته نشده است و عموماً با مشكلات زیادی روبه رو است. اكنون، فعال كردن توانمندیهای بالقوهی زنان در عرصهفعالیتها و زندگی اقتصادی ایران، بیش از هر زمان دیگر نیازمند ایجاد دگرگونی در نگرش اجتماعی به زنان و دگرگون نمودن تفكر حاكم بر نظام برنامهریزیها و سیاستگذاریهای كلان كشوری است، كه آن نیز نیازمند دسترسی به اطلاعات فراگیر و تحلیلهای علمی از درونمایههای این نیروی عظیم جامعه است (صحرائیان، 1378: 334).
این فصل از پژوهش حاضر به کلیات پژوهش می پردازد که شامل تشریح مسئله پژوهشی است در این مبحث پژوهشگر به علل و انگیزه ای که این موضوغ را انتخاب کرده است می پردازد و به طور خلاصه پیشینهای از پژوهشهای انجام شده در این خصوص می پردازد و در نهایت سوال اصلی که مد نظر پژوهشگر است ارائه می شود. در قسمت بعد به ضرورت و اهمیت موضوعه می پردازد که چه اهمیتی انجام این پژوهش دارد و با انجام این پژوهش چه مشکلاتی کاهش می یابد در ادامه هدف اصلی و اهداف فرعی ، فرضیه اصلی و فرضیه های فرعی مطرح می شود و در نهایت مدل پژوهش و تعریف متغیرهای مطرح شده در پژوهش ارائه میگردد.
1-2 بیان مسئله
از آن جا كه همواره زنان نیمی از اعضای جامعه را تشكیل میدهند چنین انتظار میرود كه این نیروی بالقوه و گسترده با مشاركت بالفعل خود در فعالیتهای متنوع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چرخهای جامعه را همگام با مردان به حركت درآورند و موفقیتهایی بیشتر از این راه به دست آورند، اما در طول تاریخ، فرصتها و امكانات برای زنان به نحوی توزیع نشده است كه به راحتی بتوانند همدوش مردان در صحنه جامعه حاضر شوند و در واقع بدون محدودیت جنسی به ایفای نقشهای شایسته خویش بپردازند. در حوزهی تصمیمگیری نیز دستیابی زنان به مشاغل و پایگاههای مدیریتی همپای افزایش كمی مشاركت آنان در بازار كار نبوده است، به نحوی كه زنان همواره در پستهایی قرار گرفتهاند كه ناگزیر بودهاند كارهای تكراری و در سطح پایین را انجام دهند. اغلب زنان در پستهای ستادی و به عنوان دستیار مدیران صفی انجام وظیفه كردهاند و به ندرت مسئولیتهای مدیران صفی را بر عهده داشتهاند (اوت و شفریتز، 1379: 888). با وجودی كه نیمی از جامعه انسانی را در جهان زنان تشكیل میدهند، اما جلوه حضور این نیمه، نه در ایران و نه در بقیه جهان، چندان پررنگ به نظر نمیرسد، چرا كه تبعیض، عقاید قالبی و پیشداوریها موجبات ارزیابی نازل از تواناییهای زنان را فراهم كرده است. همچنین محدودیتهای فرهنگی موجود سبب میشود كه نه تنها، زنان به برخی مشاغل روی نیاورند، بلكه در موقعیتهای خاص، مدیران نیز از استخدام آنها خودداری میكنند. ایجاد فرصتهای اشتغال و پذیرش زنان در مشاغل كلیدی، ریشههای عمیق در طرز تفكر و برداشتهای جامعه از زن و تواناییها، امكانات و استعدادهای او دارد (ساعتچی، 1376: 3ـ5 و 74ـ167).
با این كه مدیریت زنان در سازمانها و مراكز مختلف دستآوردهای خوبی به همراه داشته، ولی گرایش عمومی مدیران در سازمانها، به گزینش مدیران مرد معطوف بوده است. در این میان، آنچه بیش از شایستگی و توانمندی مورد نگرش قرار میگیرد جنسیت است. پژوهشهای زیادی در خصوص علل حضور كمرنگ زنان در پستهای مدیریتی را مورد بررسی قرار دادهاند، پارهای از این پژوهشها، عوامل درونی زنان مانند: نداشتن اعتماد به نفس و خودباوری، نداشتن تخصص كافی، ارتباط با پرسنل تحت سرپرستی، سبك مدیریتی زنان و … را مورد مطالعه قرار دادهاند و پارهای دیگر به بررسی عوامل بیرونی مانند ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی مرد سالار، جامعه پذیری زنان و مسئولیتهای خانوادگی و … پرداختهاند (احسان و همكاران، 1387). نتیجهی پژوهش استنگل و كین[1] (1994) نشان داد كه محدودیت زمانی برای زنان به علت وظایف خانوادگی، نمیتواند تأثیری در شایستگی مدیران و مربیان زن به اندازهی همتایان مردشان داشته باشد (استنگل و كین، 1994). ارتباط با پرسنل تحت سرپرستی از دیگر مشكلات زنان در پستهای مدیریتی است. پژوهشی دیگر، یكی از مشكلات را نداشتن تمایل به همكاری از سوی مردان یا زنان به عنوان زیردست با مدیران زن میداند(فاطمی صدر، 1380). عبدالهی (1381) در پژوهش خود دریافت برای ایفای نقش مدیر موفق، شناخت یادگیری و بكارگیری مهارتهای سیاسی در سازمان لازم است و یكی از متغیرهای مهم در تصمیمگیریهای سازمانی وجود ائتلافها، بازی قدرت و سیاست بازی میباشد، ولی زنان علاقهای به كاربرد مهارت سیاسی ندارند. در پژوهش ایزیز ستلز و همكارانش[2](2006) و ماری فرانك فاكس[3](2006) برای بررسی علل عدم ارتقاء زنان در شغل های مدیریتی به تبیین مسایل نابرابری جنسیتی پرداخته است و به عاملهایی هم چون تبعیص جنسیتی، اندك بودن تعداد زنان، مشكلات خانوادگی، فرهنگ مردسالاری محیط سازمانی، تصورات قالبی بودن جنسیتی، ساز و كارهای ممانعت و … در این راستا كرده است (جانعلیزاده و همكاران، 1387). بسیاری بر این باورند كه جو حاكم بر سازمانها و باور نداشتن مدیران و كاركنان مرد و حتی زنان شاغل به تواناییهای مدیریتی زنان باعث ایجاد شرایط موجود شده است. این باورهای عمومی در حالی در سطح جامعه وجود دارند كه شاهد افزایش نسبی زنان تحصیل كرده دانشگاهی در كشور هستیم (یزدخواستی و همكاران، 1388). با توجه به پژوهش های انجام شده و مشکلات موجود در عدم ارتقاء زنان در پست های مدیریتی پژوهش حاضر بر آن است تا این موانع (مشهود و نامشهود) که مانع ارتقاء شغلی زنان در مشاغل مدیریتی می شود را شناسایی کند، که چه موانعی مانع ارتقای پست های مدیریتی زنان در سازمان ها می شود سپس راهکار هایی جهت رفع این موانع ارائه دهد.
1-3 ضرورت و اهمیت پژوهش
امروزه نقش تعیین كننده نیروی انسانی در توسعه یافتگی كشورها بر كسی پوشیده نیست. از میان عوامل تولید برای رشد و توسعه، یعنی منابع طبیعی و ثروت خدادادی ، نیروی انسانی، سرمایه، مدیریت و فناوری، نیروی انسانی است كه سهم اصلی را بر عهده دارد. تحولات چشمگیر در دو دهه اخیر در جهان باعث گردیده كه كاهش نابرابریهای جنسیتی، بخش جدایی ناپذیر فرایند توسعه گردد كه یكی از مهمترین این تحولات، تغییر در ضرورت حضور زنان در جامعه است (اشرف حامدی، 1385). از سوی دیگر، با توجه به این كه در سنجش شاخص توسعه دو عنصر مهم میزان بهرهگیری از منابع مادی و انسانی و میزان توزیع عدالت به عنوان دو ركن اصلی در عملكرد آن تعریف شدهاند، زنان با دارا بودن نیمی از نیروی انسانی (عامل توسعه) و نیمی از جمعیت ( هدف توسعه) میتوانند عاملی برای ایجاد و گسترش توسعه باشند. با نگاهی به وضعیت كنونی بازار كار ایران میتوان دریافت كه زنان ایرانی فاصله زیادی تا وضعیت مطلوب دارند. از تركیب جمعیت فعال كشور 85 درصد نیروی فعال را مردان و فقط 15 درصد آن را زنان تشكیل میدهند، اما این آمار در كشورهای صنعتی پیشرفته بسیار متفاوت است. در برخی از این كشورها، حدود 50 درصد زنان نیروی كار را در اختیار دارند و در كشورهای در حال توسعه در بخش كشاورزی ، 67 درصد از نیروی كار به زنان اختصاص دارد (پایگاه اینترنتی حوزه، 1387). به همین ترتیب در عرصههای مدیریتی و تصمیمگیری نیز وضعیتی نامناسبتر وجود دارد به گونهای كه تنها حدود 2/5 درصد از مدیران كشور زن هستند و هرچه به سوی سطوح بالای مدیریتی میرویم، این میزان كاهش مییابد و به 4/1 درصد در سطوح مدیر كل و معاون دستگاه میرسد (میرغفوری، 1385).بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسكن مركز آمار ایران در سال 1385، جمعیت كل كشور بالغ بر 70495 هزار نفر است كه 88/50 درصد مرد و 12/49 درصد زن هستند (طباطبایی یزدی، 1387). از طرفی بسیاری از پژوهش ها علل عدم ارتقاء زنان در پست های مدیریتی را عدم تمایل کارکنان سازمان می دانند در این خصوص در پژوهش عبدالهی(1381) مشخص گردیده كه 30 درصد كارمندان مرد از این كه مافوقشان زن باشد، احساس خوشایندی ندارند .
بر اساس آمار ارایه شده ، حضور زنان در پستهای مدیریتی موجب بهبود عملكرد مدیریت كشور و سازمان میشود. به این دلیل كه توانمندیهای مدیریتی تا حدودی به طور مساوی بین مردان و زنان توزیع شده است و یا به بیان دیگر، این موهبت الهی در هر دو گروه تقریباً به گونهی یكسان هدیه شده است. از این رو، عدم تأمین شرایط یا فرصتهای مناسب برای ارتقای زنان مستعد به مشاغل مدیریتی، موجب عدم استفاده حدود نیمی از ظرفیتها و استعدادهای در دسترس میشود. از این دیدگاه زنان توانمندیهای ویژهای دارند و از مهارتهایی «نرم» در مدیریت منابع انسانی برخوردارند كه در شرایط امروز بیش از گذشته مورد نیاز سازمانهاست. همچنین، با حضور زنان در مشاغل مدیریتی تحول سازمانها از لحاظ بهبود ارتباطات سازمانی و ترویج نوآوری تسهیل میشود. در ضمن، فناوری اطلاعات نیز زمینه حضور زنان را بیشتر كرده است (محمدی اصل، 1381) . از جمله مشکلاتی که با انجام پژوهش حاضر کاهش می یابد این است که با همگام نمودن ارزشها و باورهای افراد و سازمان و شیوههای درست اندیشیدن و تقویت وجوه مشترك و ارزشها و باورهای غالبی كه به اتفاق اعضای سازمان پذیرفته شده و حمایت میشود، به اعضای سازمان احساس هویت داده می شود و موجب انسجام و همنوایی درونی میان آنان در رسیدن به اهداف عالی سازمان می گردد. بنابراین، موضوع بالا به دلیل درصد بالای نیروی انسانی زنان و بهرهمندی جامعه از توانمندی آنان در پیشبرد اهداف كشور، از اهمیتی ویژه برخوردار است.
با توجه به اهمیت موضوع و ضرورت بكارگیری زنان پستهای مدیریتی و این كه آگاهی از توانمندیهای زنان میتواند نقش محوری در توسعه و پیشرفت كشور به همراه داشته باشد، از سوی دیگر موجب عدم شکل گیری سقف شیشه ای در سازمان می شود. از این رو، در این پژوهش پژوهشگر در پی شناسایی علل عدم ارتقای شغلی بانوان در پستهای اختصاصی در سازمان های دولتی شهرستان ساوه می باشد.
تعداد صفحه :141
قیمت : 14700 تومان
بلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد
و در ضمن فایل خریداری شده به ایمیل شما ارسال می شود.
پشتیبانی سایت : asa.goharii@gmail.com
در صورتی که مشکلی با پرداخت آنلاین دارید می توانید مبلغ مورد نظر برای هر فایل را کارت به کارت کرده و فایل درخواستی و اطلاعات واریز را به ایمیل ما ارسال کنید تا فایل را از طریق ایمیل دریافت کنید.
*
در صورتیکه با پرداخت آنلاین مشکلی دارید می توانید مبلغ مربوط به هر فایل را به شماره کارت 6037991199500590 به نام خيريه محک واريز کرده و تصوير پرداختي و عنوان فايل درخواستي را به ایمیل asa.gohari@gmail.com
ارسال کرده تا فايل برایتان ارسال شود.
1 دیدگاه
دیدگاهها بسته است.